برای تعیین سن سه ضابطه وجود دارد:
- سن زمانی یا سن تقویمی که سن افراد را از بدو تولد تا زمان حال میسنجند و همان سن شناسنامه است.
- سن فیزیولژیک که بر پایه دگرگونیهای فیزیولژیک و تحولات ناشی از بیماریهای مختلف استوار است. چه بسیار افراد کمسال که از نظر سن فیزیولژیک سالمند هستند " یعنی فرسودهتر از سن تقویمی خود هستند " و چه بسا افراد مسن که از نیروی جوانی برخوردارند.
- سن روانی که بر اساس حالات عاطفی و هیجانی و نیروی روانی سنجیده میشود و معمولا با سن فیزیولژیک تطابق دارد.
سازمان جهانی تندرستی دوران مختلف زندگی را پس از گذشتن از سن بلوغ بر اساس سن تقویمی چنین طبقهبندی کرده است: از 35 سالگی تا 59 سالگی میانسالی، از 60 سالگی تا 74 سالگی مسنی، از 75 سالگی تا 90 سالگی پیری و از 90 سالگی به بالا خیلی پیر.
نظریات توصیفی دوران سالمندی
در تعریف و شرح مشخصات فیزیولژیک دوره سالمندی دانشمندان نظریات گوناگونی ارائه دادهاند:
- مچنیکوف میگوید: سالمندی عبارت است از عوارض عفونی مزمنی که با ناتوانی و استحاله " ناتوانی در ترمیم عناصر از دست رفته " و افزایش بیگانه خوارها همراه است.
- استرهلر میگوید: سالمندی دگرگونیهای تدریجی در ساخت و ترکیب موجود زنده است و دارای این ویژگی است که تغییرات گسترده و درونی است و گرایش به پیشرفت دارد و بالاخره بهسوی فساد و اضمحلال پیش میرود.
- آشوف با مطالعه و کالبدگشایی 400 مورد افراد بالاتر از 65 سال در سال 1937 میلادی اعلام کرد " مرگ طبیعی وجود ندارد " و کالبدگشاییها نشان دادهاند که علت مرگ بیماری بوده است و نه پیری.
بر خلاف آشوف، وارتین میگوید: مرگ و میر افراد مسن بهعلت کهولت است. اخیرا نظریات مختلف دیگری نیز مطرح شدهاند از جمله تغییرات رشتههای کلاژن بافت همبند، نظریه تغییرات مولکولی در ساختمان سلولها و بالاخره نظریه وراثت که میگوید یکی از مهمترین علل تاخیر یا تسریع علایم پیری وراثت است
نظرات شما عزیزان: